ebtekar224


Categories: shola, file_shola_d4
Modified Time: 2024-02-19T11-43-31

PDF Content:

PDF Source:

['None']


ابتکار« »همکاری منطقوییا تالش برای کنترول طالبان « نشستابتکار »همکاری منطقوی افغانستانبا پ یشنهاد و هماهنگی جمهوری اسالمی ایران ب ه هدف تعیین یک نقشه راه برای « آیندۀ ر»افغانستانوز دوشنبه، ۹۲ جنوری (نهم دلو) با شرکت نمایندگان بعضی از کشورهای منطقه در وزارت خارج ۀ طالبان برگزار شد. این نشست همانند نشستهای « فارمت مسکو» توسط کشورهای امپریالیستی روسیه، چین و جمهوری اسالمی ایران برگزار شده است. قرار است « نشستدوحه» دربارۀ مسایل افغانستان، توسط سازمان ملل در 18 و1۹ فبروری برگزار شود. سال قبل نیز سازمان ملل حول مسایل افغانستان نشستی را در دوحه برگزار کرده بود. نشستهایی که تا کنون در مورد افغانستان دایر شدهاند ، عمدتاً حول دو صفبندی کشورهای امپریالیستی روسیه - چین و صف بندی کشورهای امپریالیستی آمریکا - اروپا بوده است. در این میان جایگاه جمهوری اسالمی ایران در صف کشورهای روسیه و چین ثابت بوده و جایگاه پاکستان -حداقل در امور افغانستان – در این صف بندی در نوسان است. روسیه، چین و جمهوری اسالمی ایران به شمول کشورهای آسیای میانه خواست هایشان را تا هنوز از طریق نشست های زیر نام « فارمت مسکو» بیان کردهاند. در حالی که کشورهای امپریالیستی غربی اهدافشان را عمدتاً از طریق نشستهای سازمان ملل در دوحه و شورای امنیت و دیگر ابرازهای فشار مانند تحریم به پیش بردهاند. در دو و نیم سال گذشته، روابط کشورهای فوق با امارت طالبان دارای فراز و فرودهای فراوان بوده است. بعد از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، کشورهای منطقه مانند پاکستان ، ایران، روسیه، چین و کشورهای آسیای میانه در هماهنگی با هم، روابطشان را با طالبان قایم کردند. هرچند این کشورها در گذشته نیز با طالبان در ارتباط بودند و به اشکال مختلف در قدرتگیری طالبان سهم گرفتند اما خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان شرایط پیچیده و متناقض از فرصت و تهدید را برای این کشورها ایجاد کرده است. از یک جهت کشورهای منطقه با خواست شان که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و منطقه بودند رسیدند اما از طرف دیگر قدرتگیری طالبان ، افغانستان را به سیاهچالۀ امنیتی و پایگاه و مرکز آموزش و تربیت افراطیت اسالمی تبدیل کرده که سبب رشد روحیۀ گروههای افراطی در منطقه شده است . روابط و همکاری نسبی کشورهای منطقه با طالبان، از یک طرف مقابله با شرایط پیشآمده در افغانستان و منافع اقتصادی آنها بوده و از طرف دیگر شیوۀ مقابله با سلطۀ جهانی امپریالیزم آمریکا در منطقه است. نشست کابل؛ تالشی برای رهایی از انزوا نشست کابل با توجه به سطح نمایندگان کشورها که در آن شرکت کرده بودند و خواست هایی را که طالبان در این نشست مطرح کردند، بسیاری از مسایل را روشنتر از قبل کرده است. هر چند طالبان ، این نشست را یک دستا ورد خوانده است اما در حقیقت این نشست، عمق درماندگی و انزوا ی این گروه را به نمایش گذاشت. بعد از گذشت دو و نیم سال حتا یک کشور از این کشورهای به ظاهر دوست و حامی این گروه، آنها را به رسمیت نشناخته است. طالبان بعد از حاکمت دوبارهشان در کابل نشستی را میزبانی میکنند که یک نماینده در سطح وزیر خارجه کشورها در آن شرکت نکرده و همه اشتراک کنندگان در سطح نمایند ۀ این کشورها برای افغانستان بودند . حتی پاکستان، آصف درانی نمایندۀ ویژهاش را در امور افغانستان نیز در این نشست نفرستاد بلکه ژارژ دافر سفارت این کشور در این نشست شرکت کرد.
نشست کابل با اشتراک قدرتهای امپریالیستی روسیه و چین ب ه شمول ایران، اندونیزیا، ترکیه و هند و چند کشور دیگر در حقیقت در بحبوح ۀ نشست دوحه دایر میگردد در حالی که فشار و تحریمها بر طالبان از طرف کشورهای غ ربی تحت رهبری آمریکا بیشتر شده است. هدف کشورهای منطقه ضمن حمایت از طالبان در قبال تحریمها و فشارهای آمریکا و اروپا ، تحمیل خواست هایشان بر طالبان است. طالبان در نشست کابل از کشورهای منطقه سه خواست عمده داشتند: «1 .شکلگیری روایت منطقه محور به هدف توسعه همکاریهای منطقوی برای تعامل مثبت و سازنده میان افغانستان و کشورهای منطقه؛ ۲. واقعیتهای عینی افغانستان نوین را به سمع جهت های دور (منظور آمریکا و اروپا است) برسانند ؛ 3 .به ساختار کنونی حکومت و حکومتداری افغانستان احترام گذاشته شود. نسخه های حکومت که از بیرون وارد افغانستان میشود، کارایی ندارد .»i را طالبان یکی از پایه»نگاه منطقوی بر اساس محوریت اقتصادی« های اساسی سیاست امارتشان میداند. هدف طالبان در قدم اول مقابله با فشارها و تحریم»نگاه منطقوی بر اساس محوریت اقتصادی« از طرح سیاستهای بین المللی است که عمدتاً از طرف آمریکا بر این گروه تحمیل شده است. در قدم بعدی، جلب حمایت قدرتهای منطقوی و رفع نگرانی های آنها از بابت مسأ یل امنیتی است. گویا، طالبان به جای نگاهِ امنیتمحور به نگاه اقتصاد محور رو آورده است و به جای تکیه به قدرتهای جهانی به قدرت های منطقوی توجه کرده است. هرچند بسیار ی از کشورهای منطقه به خصوص چین و ایران مناسب ات اقتصادی ش ان را با افغانستان تحت ادارۀ طالبان حفظ کرده و حتا در مواردی گسترش نیز داده اند اما نگاه این کشورها به افغانستان تحت کنترول طالبان عمدتاً نگاه امنیتمحور است. خواست دیگر طالبان « واقعیتهای عینی افغانستان نوین را به سمع جهت های دور (منظور آمریکا و اروپا است) برسانند » نشان میدهد که سیاست منطقه محوری و رابطۀ نزدیک طالبان با این کشورها ابزار تاکتیکی است که از آ ن به عنوان فشار بر کشورهای امپریالیستی آمریکا و اروپا استفاده میکند تا حاکمیت این گروه را به رسمیت بشناسند. گویا طالبان هنوز هدف عمدهشان حفظ توازون میان قدرتهای جهانی آمریکا و متحدان اروپایی اش و قدرتهای امپریالیستی منطقوی مانند چین و روسیه است اما شرایط متالطم جهانی به ناگزیر امارت طالبان را به یک سمت پرتاب خواهد کرد. جمهوری اسالمی ایران اکنون در کشیدن طالبان به سمت محور کشورهای منطقه، نقش عمده دارد. به س« اما خواست سوم طالباناختار کنونی حکومت و حکومتداری افغانستان احترام گذاشته شود. نسخه های حکومت که از بیرون وارد افغانستان میشود، کار ایی ندارد .، ن»قطۀ اختالف کشورهای منطقه با طالبان است. کشورهای امپریالیستی روسیه و چین و همچنان جمهوری اسالمی ایران، چه در نشست های فارمت مسکو و تا حدودی در نشست کابل خواستهایشان از طالبان: حکومت « حکمرانی بدون تبع« ،»فراگیریهمکاری در مبارزه با تروزیزم بین « ،»ض »المللی، »مبارزه علیه مواد مخدر« و»رعایت حقوق بشر« بودهاند. حداقل در این چند مورد خواست کشورهای منطقه با کشورهای امپریالیستی غرب مطابقت دارند. این در حالی است طالبان حکومت شان را فرگیر میدانند و منکر حضور گروه های افراطی در داخل افغانستان هستند.
حاالسوال این است که آیا این کشورها واقعاً به دنبال تشکیل فراگیر و رعایت حقوق بشر در افغانستان اند. حداقل در سطح و معیار کشورهای امپریالیستی جهان و کشورهای ارتجاعی منطقه میتوان گفت: آری این کشورها خو اهان رعایت حقوق بشر منظور نظرشان هستند. منظور این است که امارت طالبان هرچه حکومت یک دست طالب، مال و عمدتاً پشتون باشد، زمینۀ تعامل و گفتگو با طالبان دشوار خواهد بود و از طرف دیگر هر قدر دایرۀ حکومت طالبان فراگیرتر شود، این کشورها افراد و اشخاص همسو با خودشان را در امارت طالبان وارد خواهند کرد. از طرف دیگر، نه تنها نگرانی این کشورها از جهت گروههای افراطی اسالمی رفع نگردید است بلکه با نشر گزارش های اخیر شورای امنیت بیشتر نیز شده است. به اساس گزارش شورای امنیت، « القاعد»ه در پنج والیت افغانستان مراکز آموزشی و نظامی دارند. القاعده و سایر گروههای افراطی هم فکر با طالبان مانند (تیتیپی) ، جنبش ترکستان شرقی و طالبان تاجکستان در افغانستان فعال هستند و طالبان با این گروهها همکاری دارند. روابط دوپهلو و هم زمان طالبان با کشورهای منطقه مانند؛ پاکستان، ایران، چین و کشورهای آسیای میانه و هم با گروههای افراطی اسالمی مربوط به این کشورها ناشی از وضعیت طالبان به عنوان یک گروه افراطی است که تحت فشار انزوای جهانی میخواهند با طرح برنامۀ منطقه محور، خود را از انزوای جهانی برهاند. این وضع متناقض، از یک طرف ناشی از ماهیت افراطی طالبان است و از طرف دیگر ناشی از اختالف داخلی آنها . آن بخش از رهبری و صفوف طالبان که در فکر جهاد و تطبیق شریعت در سایر کشورهای اسالمی منطقه و جهان هستند، تالش میکنند برادران همفکرشان را در کشورهای اسالمی کمک کنند. اما جناح میانهرو در پاسخ به ضرورت استحکام امارت شان الزم میبینند با دولتهای جهان و منطقه مناسباتی داشته باشند. از این رو طالبان به ناچار روابط دوپهلو و هم زمان را با کشورهای منطقه و هم با گروههای افراطی اسالمی مربوط به این کشورها ادامه میدهند. پیامد این حرکت دوپهلو تا هنوز بی اعتمادی هر دو طرف را به دنبال داشته است. «صفروف» تحلیلگر روس، « :بعد از نشست کابل گفتطالبان ب ا همه بازی میکنند.» اکنون گروههای افراطی اسالمی منطقه، ابراز چانهزنی طالبان شده است. به این معنی اگر این گروهها در داخل افغانستان حضور نمیداشتند و امنیت این کشورها از خاک افغانستان تهدید نمیشدند، کشورهای همسایه کمتر مجبور به برقراری روابط و معامله با طالبان بودند. نباید فراموش کرد که طالبان کنترول کامل بر این گروه ها ندارند. در صورت برخورد قاطع طالبان با این گروهها، آنها خود به معضل دیگر برای طالبان تبدیل خواهند شد. اکنون بسیار ی از این گروهها قصداً روابط طالبان را با کشورهای مبدأشان خراب میکنند. به طور نمونه طالبان پاکستان رابط ۀ امارت طالبان را با ارتش پاکستان بحرانی کرده است. سایر گروه های افراطی منطقه نیز میتوانند از این ابراز استفاده کنند. افغانستان ؛ سیاه چالی امن ی تی یا فرصت سود جویی اقتصادی کشورهای منطقه از ارتباط فراگیر و مطم ئ ن با طالبان ناامید شده اند، از این رو ب ه تعهدات مقطعی رو آ ورده اند. هرچند طالبان از اوضاع امنیتی افغانستان ب ه این کشورها اطم ی نان می دهند اما اوضاع افغانستان برای این کشورها هرگز پ ا یدار و قابل اطم ی نان نیست. در مدت دو سال و هفت ماه ، کشورها ی منطقه به این نتیجه رسیده اند که مقامات طالبان به دلیل مخالفت رهبری شان، ناتوان از اجرای بسیار ی از تعهد ات شان هستند. نکت ۀ دیگر که به پیچیده گی اوضاع افغانستان کمک کرده است، نگاه کشورهای منطقه به روابط طالبان با آ مریکا و متحدان اروپایی شان است . کشورهای منطقه از یک طرف نگران تمایل طالبان « میانهرو » به سمت غرب هستند و اما از طرف دیگر می دانند ک ه در شرایط تحریم جهانی علیه طالبان، بسیار ی از پروژه های اقتصادی کالن بدون هم اهنگی آمریکا و
کشورهای اروپایی در افغانستان ممکن نی ست. زیرا انزوای جهانی و تحریم افغانستان، مانع سرمایه گ ذ اری کشورها ی منطقه در افغانستان خواهد شد. از این رو ا ست که کشورهای منطقه در نشست کابل تقریباً یک صدا از کشورهای جهان خواست نتد تا روابط با طالبان را عادی کنند. منافع آ زمندانه ، استعماری و پروژه های اقتصادی چین و سرمایه گذا ر ی آن کشور در افغانستان و منطقه به ثبات و امنیت بستگی دارد. به هر میزان که ناامنی در افغانستان بیشتر گردد منافع چین در منطقه به خطر مواجه می گردد و جلو پیشرفت طرح « یک کمربند و یک راه » گرفته میشود. از این رو، دولت چین با احتیاط اما پیوسته ، در داخل افغانستان برنامه های اقتصادی اش را دنبال می ک ند. فعالیت ها و برنامه های اقتصادی چین اما پیش زمین ۀ سلطه و نفوذ هم ه ج ان ب ۀ سیاسی و فرهنگی آن کشور در افغانستان خواهد بود، همان گونه که سلطه و ن ف ود استعماری ات ح اد جماهیر شوروی نیز ابتدا با مساعدت های اقتصادی و سرمایه گذ اری در افغانستان آ غاز گشت. پذیرش استوارنام ۀ سف ی ر چین از طرف « شیج ین پی ن » ری یس جمهور چین نشان می دهد که امپریالیزم چین برای افغانستان برنامه های کالن روی دست دارد. طالبان با سلطه و ن ف ود استعماری کشورهای امپریالیستی مشکل ندارد. مشکل این گروه عمدتاً با حکومت فراگیر و آ زادی های لیبرالی حقوق بشر و آ زادی زنان است. طالبان حاضر نیستند قدرت را با سایر گروه هایی تقسیم کنند و در تطب ی ق شریعت اسالمی عقب نشینی کنند. در این میان کشورهای منطقه به خصوص امپریالیزم چین در این زمنیه بر طالبان فشار نیاورده است. از همین رو است که طالبان با چین راحت وارد بده و بستان های اقتصادی شده است. کشورهای امپریالیستی آمریکا و متحدان اروپایی شان تحت فشار ا فکار عمومی، رژیم ی را که دختران و زنان را از کار و تحصیل محروم کرده اند، نخواهند شناخت . هدف امپریالیزم آ مریکا از رشد و تقویت بنیادگرایی اسالمی در دوران جنگ سرد ، ضربه زدن و تضعیف اتحاد جماهیر شوروی و گروه های چپ و سکوالر بود . اما اکنون که بنیادگرایی اسالمی خود در تضاد با منافع امپریالیزم آ مریکا در منطقه تبدیل گشته اند، آ مریکا در صدد کنترول و تضعیف این گروه ها ه ست ند. از این رو، تحریم ها و فشار علیه گروه های افراطی از جمله طالبان از جانب کشورهای امپریالیستی غ ر ب کماکان ا دامه خواهند یافت و کشورهای امپریالیستی و ارتجاعی منطقه نیز روابط مقطعی و تاکتیکی با طالبان را حفظ خواه ن د کرد . این گونه روابط نیم بند با رژیم نیم بند طالبان مانع از تحکیم و پایداری این گروه شده و خواهد شد. بی سبب نیست که سازمان های مختلف از فروپاشی نظام اقتصادی اداره طالبان هشدار می ده ن د. i خبرگزای شفقنا

Source: https://www.sholajawid.org/farsi/shola/file_shola_d4/ebtekar224.pdf